پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
من یه ابر مردم
نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392
بازدید : 432
نویسنده : LOve Me

سلام به همه ی پسرای باحال.......

سلامی مخصوص به عضو قدیمیمون که دوباره برگشت و از اون مهم تر رفیق خیلی قدیمیم آرش که یه آنتی گرل باحاله ...

خوش اومدین....    آرش بی تو سردمه

آره.... قضیه از اون قرار بود که دوباره یه دوست دختر گرفتم تا یه کم واسه یه هفته ای سوژه خنده داشته باشیم...

تو کتابخونه با شهریار نشسته بودیم تو سالن که دیدم یه دختره گوشی دستشه و سرش تو گوشیشه ولی چشمام به طرز وحشتناکی چسبیده بود به پیشونیش و داشت مارو نگاه میکرد.....

گفتم داره آمار میدا پاشیم بریم آمار بازی....

زود یه شماره نوشتم اونم رفت بیرون..... گفتم یه کم دیر بریم بیرون یه خورده ببینیم منطزر میمونه یا نه؟؟؟ دیدیم اومده دم در داره با گوشیش حرف میزنه.... بعد رفت... پریدیم بیرون کتابخونه دیدیم با یک سوم سرعت لاک پشت داره میدوئه.... تند تند رفتیم پشتش هنوز داشت با تلفن فک میزد خبر مرگش....گفتم برم شماررو بزارم تو جیب بقل کیفش.... رفتم دستمو دراز کردم سمت کیفش که فهمیدو خودش دستشو طوری گرفت که بزارم تو دستش.... خلاصه به راحتی آب خوردن شماره دادم و اونم داشت میرفت و ما هم با نگاه شهلامون بدرقش کردیم....

2 ساعت بعد زنگ زد و یه خورده چرتو پرت گفتیم بهش.... شارج نداشتم واسم 400 تومن فرستاد یه خورده اس دادیم.... اسم نحسش فاطمه بود...( باز دمش گرم که اسم واقعیشو گفت.... نگفت من النازم) ... فردا صبح دوباره به هم اس میدادیم تا اینکه واسه بعد از ظهر قرار گذاشتیم بریم سینمااااااااااااااااااااااااااااااااا..............

ولی حیف شد.... گفت میترسم.... گفتم بریم لب دریا.... گفت باشه.... دریای بابلسر 9 تا پارکینگ داره که هر چی بری بالاتر خلوت تر میشه.... رفتیم پارکینگ 5 ... دریا هم طوفانی بود خرکی.... هوا هم  بارونی بود.... رفتیم تو یه آلاچیق نشستیم و دستشو گرفتم و با هم انگشت تو انگشت شدیم.... و حرف میزدیم.... همون حرفای مزخرفی که همه میزنن.... البته اون الاغ حرف نمیزد که.... زر میزد... من فقط منتظر بودم اینارو واسه شهریار تعریف کنم یه تیریپ کرکر خنده را بندازیم.....

خدایی دختره خیلی باقالی بود.... من تیریپ emo ورداشته بودم داشتم با غروب خورشید حال میکردم.... آب میومد از زیر آلاچیقمون رد می شد من بهش میگم باحاله نه؟؟؟؟؟؟؟ مثل احمقا جواب میده : نه

رفتم پفک و چیپس گرفتم آوردم بلکه مشغول لمبوندن شه و اون گاله ی گشادشو گل بگیره( واج آرایی یا نغمه ی حروف) اومدم دادم دستش بازش کرد و داشت کوفت می کرد ولی باز حرف میزد.... انگار نه انگار دهنش پر بود.... با یه ور دهنش میخورد با یه ور دیگه ور میزد.... حتی مدل صداش هم عوض نمی شد... از خاطره های مزخرفش با دختر عمه ی شفتش تو پارکینگ 5 حرف میزد.... (اون منو خیس میکرد من فرار میکردم... پام رفت رو خرابکاری اسب  و دختر عمم افتاد تو چاله ای که بچه ها کنده یودن و .......)

انصافا داشتم سر درد میگرفتم.... منم که دیدم نه به این راحتیا خفه نمی شه گفتم فاطمه یه لحظه ساکت میشی میخوام 1 دقیقه صدای موج هارو بشنوم....  ساکت شد ولی باور کنین دقیقا متوجه شدم که داره فکر میکنه بعد از یک دقیقه در مورد چی حرف بزنه...

تا من گفتم خوووووووب... شروع کرد گفت راستی.......................

وااااای.... من دیگه کلافه شدم....  اون سمت راستم نشسته بود و من سمت چب بودمو دستشو ناز می کردم ..... ام پی فورم رو در آوردم یواشکی یکی از ماماسکاشو گذاشتم تو گوش چپم طوری که اون نفهمه داشتم toysگوش میدادم..... و فقط با سرم حرفاشو تایید میکردم و بعضی وقتا ک حس میکردم باید بخندم میخندیدم....

کم کم پاشدیم رفتیم....  میدونین باحال ترین چیز اینجا چی بود؟؟؟؟ این بود که بعد از اس بازی شب ، فردا صبح باهاش کات کردم....

یه دوستی مفید و مختصر..... سوژه خنده..... 32 ساعته.... با کمی خرج از جمله: 3200 تومن شارج که 400 خودش فرستاده بود.... 1000 تومن چیپس و پفک..... 700 تومن هم کرایه ماشین....

لعنت به دختره

 کش رفته شده از وب anti girls666.blogfa.com


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



همشون رو بکشید
نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392
بازدید : 366
نویسنده : LOve Me

همه آنها را بکشید

زمان که می گذرد حقیقت روشن می شود. تازه میفهمیم که چه موجوداتی کنارمان هستند که هر روز

ممکن هست با آنها در

جاهای مختلف برخورد داشته باشیم و نمی دانیم که هر روز تحت تاثیر افکار و حرکات و زندگی آنها

هستیم ولی در کار هایمان

پشیمانی وجود ندارد چون حس حقیقت همه چیز را به مرور زمان مشخص خواهد کرد از بین این همه

آدم دسته ی بسیار کمی هستند

که به این حقیقت پی می برند شاید سوال کنید این حقیقت چیست...

موجودات پست فطرتی که به ظاهر آدم هستند اما به نظر میاد که این طور نیست برای گمراه کرد من و تو

بوجود آمدن  ولی  زمان انتقام خود را خواهد گرفت پس طعم

لذت بردن از آن را به تو میچشاند تا به آن وابسته شوی آن هم موقعی که هدف های خود را در زندگی

مشخص نکردی این حقیقت خطرناک اولین دوست تو خواهد بود

که در ابتدا مهربان - دلربا - زیبا و باعث آرمش تو می شود  ولی زمان می داند که چطور زهر حقیقت را به

تو بچشاند اول تو را از مسیر زندگی

دور میکند در حالی که تو فکر می کنی همه چیز دارد مثل سابق پیش می رود ... همه ی این کارها

بسیار آرام توسط همان موجودات به ظاهر زیبا صورت می گیرد

اما تو دیگر به آن وابسته شدی و راه برگشتی وجود ندارد مگر اینکه بدانی چطور با این حقیقت به ظاهر

زیبا مبارزه کنی ... اما بدان افرادی هم هستن که به مبارزه با آن پرداختن و موفق هم هستن

اما چاره چیست ... مهم تر از همه نفرت نسبت به این موجودات است اگه دل رو به این موجودات واگذار

کنی چنان بلایی سرش می آورند که خودت هم نمی فهمی چطوری این کار رو کردند

وتنها نفرت می تواند به مبارزه با آنان بپردازد ...

 

ختم کلام که پسر جون گوله حرف های این دخترا رو نخور به زندگی بدون اونا فکر کن... و همیشه به دنبال راه هایی باش که حس نفرت رو تو روحت ایجاد کنه تا بتونی به هدف های مهم زندگیت برسی.


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



مرد برتر از شما جونور هاست
نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392
بازدید : 400
نویسنده : LOve Me

زن عشق می کارد و کینه درو می کند....
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....
می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی .....
برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی ........
او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ..........
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی .........
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد .........
او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ........
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .........
و هر روز او متولد می شود ، عاشق می شود ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد.....
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد .......

 

پس قبول کنید: مرد برتر از شما جونور هاست


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



در اوردن ادای دختران
نوشته شده در یک شنبه 6 مرداد 1392
بازدید : 435
نویسنده : LOve Me


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



دغده ها برای ازدواج
نوشته شده در شنبه 5 مرداد 1392
بازدید : 401
نویسنده : LOve Me


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



بچه!!!!!! تو هم
نوشته شده در شنبه 5 مرداد 1392
بازدید : 545
نویسنده : LOve Me


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



عشق بهروز و زنش
نوشته شده در شنبه 5 مرداد 1392
بازدید : 391
نویسنده : LOve Me

                             


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,



عکس های ترسناک وااااااااااای
نوشته شده در شنبه 5 مرداد 1392
بازدید : 748
نویسنده : LOve Me

یه عکس گذاشتم تو ادامه ی مطلب

ترسناکه

دختر ترسناک واااااااااااااااای


:: موضوعات مرتبط: ضد دختر , ,